آوینا جونآوینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 27 روز سن داره

آوینا عشق ابدی ما

آوینا جون بزرگ شده خانم شده

سلام، خوبی؟از خودت یکم بگم: هنوز شوخ طبعی ولی کلا زیاد آدمارو تحویل نمیگیریییییی. مهد کودک راحت میری و کلی خوش میگذرونی کلی دوست داری .کلی نقاشی کردی و کاردستی های خوب ساختین.رقصتم با اصولتر شده قربونت برم. خودت غذاتو با قاشق میخوری .البته چون یکم میخوری من مجبورم بعدش بازم بهت غذا بدم.بعضی از اوقات از دستم غذا نمیخوری و میفهمیم میخوای خودت غذا بخوری و مثل ماه خودت میخوری و قیافه شادمان من دیدن داره.البته مثل قبل بهت گیر نمیدم واسه خوردن .ولی هنوز میشه گفت بیشترین حرصی که میخورم واسه غذا خوردنتههههه.بعد از غذا میگی دست شما درد نکنه .ممنونم. دایم میگی این مثل فلان چیز میمونه و حواست به همه چیز اطرافت هست. تا سی میشماری و از د...
18 آبان 1392

یک تولد خوب در دوسال و چهار ماهگی

سلام عزیزم، خندت گرفت از موضوع؟ خوب ما و خاله الناز اینا تصمیم گرفتیم با هم یک تولد خوب واسه شما دوتا نفس کوچولو(اسم جدیدته که صدات میکنم و شما میگی مامی من نفس بزرگم).تو تابستون چون پدر مینا جون همسر عمو فردیس فوت کرده بود واست نتونستیم تولد بگیریم.خاله زهره و عمو بهزاد از سویس اومده بودن و ما تصمیم گرفتیم در این زمان تولد خوبی با هم بگیریم.همه چیز عالی شد تزیین ،غذا ،پذیرایی .یکروز با خاله الناز رفتیم صناعی و براتون لباس یک شکل خریدیم به مغازه دارا میگفتیم واسه دوقلوهامون می خواهیم.چه حس خوبی بود.کلی تل خوشگل هم خاله الناز واستون خرید که تو عکسا معلومه.شب خوبی بود و بهتون خیلی خوش گذشت.سامی ،مانی،رادین پسر ندا جون ،آرش و پارمین...
18 آبان 1392
1